50 متن زیبا برای کارت عروسی؛ به همراه چند نمونه کارت دعوت عروسی

پروردگار عالم وقتی تو را می‌آفرید
هرچه عطر نارنج داشت
ریخت توی تن تو
و بخشید به موهایت
و تو تنهای بی‌همتای من شدی

به نامش و به یاری‌اش
آغاز می‌کنیم زیستن را
پیوستن را و یکی شدن را
در ظل توجهات مولایمان حضرت، ولی عصر(عج)
لطف حضور شما در جشن این آغاز مایه شادی ما خواهد بود

آنجا که باشی ستاره می‌روید بر آسمانش
باش تا باشم تکیه بر نفس‌هایت
هرکجا می‌روی هرکجا می‌بری
من با تو باشم

خدایا! به هر آنکه دوست می‌داری بیاموز که
عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هرآنکه دوست‌تر می‌داری، بچشان که
دوست داشتن از عشق هم برتر است

بنام پروردگار همای سعادت
در قصر بلور دل‌های‌مان پیوند همیشه سبز
خود را جشن می‌گیریم و کلبه عشقی می‌سازیم
میان باغ فرداها
زینت قصرمان دوچندان می‌شود با حضور شما

زندگی رسم خوشایندی است
ما گره خواهیم زد دل‌ها را با عشق
زندگی را با مهر ما به یک آینه
یک بستگی پاک قناعت داریم
مقدمتان را گرامی می‌داریم

بار سفر بسته‌ایم به قصد دریای همدلی
در پگاه آغازین این سفرهمراهمان باشید

یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
خواب و بیداری و رویای مرا سبز کند
تا به یمن نفس سبز و اهورایی عشق
از سرا تا به ثریای مرا سبز کند
با حضورتان شادی‌مان را دوچندان کنید

هرچه گویی آخری دارد به جز گفتار عشق
کین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را

لطفا ثبت لحظات شیرین زندگی‌مان را
به عهده خودمان بگذارید

تو در کنار منی عشق کار خود را کرد
رسیده لحظه شیرین با تو ما شدنم
متن کارت عروسی
به نام حضرت عشق
از دورترین فاصله‌ها به هم رسیدیم
به پابوس حضرت رضا (علیه السلام) رفتیم
و دل‌های‌مان را در کنار امام مهربان‌مان گره زدیم
برایتان به سوغات شمیم حرم آورده‌ایم
و منت‌دار حضور گرم شمائیم در این میهمانی
دعاگوی لحظه‌های باهم بودن‌مان باشید…
موعود:
میعاد:

ما در این محفل انس در عبادت‌کده نورانی خود
از دورترین فاصله‌ها به هم رسیدیم
و تا اوج بودن باهمیم
با حضورتان شادی‌مان را دو چندان کنید

به نام یگانه معشوق
تصویر عشق تنها نمای ماندگار ذهن ماست
ما عشق را برای هم نقاشی کردیم به رنگ آب زلال.
اما جشن زندگی را رنگین می‌خواهیم
حضور شما رنگین کمان رویایی ما را زیباتر خواهد کرد

به نام پیوند دهنده قلب‌ها
قلب‌های خود را در شب میلاد پیامبر رحمت(ص) به یکدیگر گره می‌زنیم
و از درگاه خداوند کریم می‌خواهیم که توفیق دهد تا منش و رفتار
سراسر لطف و رحمت فرستاده‌اش را همواره الگوی طریق‌مان سازیم
در این جشن زیبا پذیرای وجود گرم‌تان هستیم

در تلاطم زندگی شروع هر عشق امیدی دیگر است
در این برترین عشق که پیوندیست استوار
توای دوست در کنار ما باش

به سنت عشق گرد هم می‌آییم
آنجا که دوست داشتن تنها کلام زندگی است

زندگی رسم خوشایندی است
زندگی پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که
لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
زندگی مجذور آینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفس‌هاست

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

با طلوع مهتاب زیر چتر نقره‌فام اختران
در گذرگاه زمان در کنار سفره یاس سفید
در سکوت ساده شبان دو کبوتر آرام
شعر پرشور بهاران را خواهند سرود
ای همه پاک‌دلان تا به اوج باران همره ما باشید

آمده‌ایم تا باز کنیم دفتر عشقمان را
آمده‌ایم آغاز کنیم ره جاودانمان را
در این گیتی کنار هم عاشقانه با هم می‌سراییم
شعر وصالمان را و حالا ما در آغاز سفریم
سفری تا بی‌نهایت…. سفری تا انتهای زندگی
به امید با هم رفتن و با هم ماندن….
تا جایی که هیچ اشکی از چشمی نبارد، جز به شوق….
در آغاز این سفر همراهی‌مان کنید…

در طلیعه جشن ازدواج مولایمان علی علیه‌السلام
و زهرای اطهر سلام الله علی‌ها
حوریان گل و گلاب در دست آماده سرور و شادی‌اند
ما نیز دو هم نام و همراه مسیرشان
گلریزان زندگی‌مان را در فضایی
آکنده از عطر دل‌انگیز ولایت به جشن نشسته‌ایم
حضورتان زینت‌بخش محفل‌مان خواهد بود

یا لطیف
در شب میلاد حجت محض زمان
و سردمدار عدالت جهانی مهدی موعود(عج)
و در محفلی گرم و صمیمیت‌دار حضور شماییم

از دورترین فاصله‌ها به هم رسیدیم و تا اوج بودن با همیم
بهای عشق چیست به جز عشق
به هم رسیدن یعنی آغاز
با هم ماندن یعنی زندگی
زندگی با عشق یعنی کامیابی
پایان هر رفتن رسیدن است
و ما اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که آغاز یک رفتن است
دراین آغاز همسفر ما باشید

زیر بام سعادت پیمان مهر می‌بندیم
ما را در این میثاق همراه باشید

خانه‌ای ساخته‌ایم
سایه‌بانش همه عشق
زیر پا فرش غرور
و حصارش همه تکرار صفا
ما در این جمع لطیف
لطف و دیدار تو را می‌طلبیم

لحظه شیرینی که به تو دل بستم
از تو پرسیدم من: تو منی یا من تو؟
و تو گفتی هردو، من به تو پیوستم
گفتم‌ای کاش پناهم باشی
همه جا و همه وقت تکیه‌گاهم باشی
و تو گفتی هستم تا نفس هست کنارت هستم

خانه‌ای می‌سازیم در بلندای بهار
بر درخت احساس روی گلبرگ گل نسترنی که ازآن عشق خدا می‌روید
از احساس گل سرخ مدد می‌گیریم
و دل کوچک‌مان خشنود ز دیدار شما می‌گردد

ما با هم اسم‌های خود را روی شن و ماسه‌ها نوشتیم
و امواج دریا آن‌ها را شست
آن‌ها را روی قلب‌های‌مان نوشتیم
تا برای همیشه آن‌جا بماند
از شما دعوت می‌کنیم که ما را در مراسم عروسی‌مان همراهی کنید

بنام ساقی عشق
من و او همسفری یکدل و یک‌دانه شدیم
هم ره دلشدگان راهی میخانه شدیم
قدمی رنجه کنید و در ما بگشایید
طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم

آغاز می‌کنیم زیستن را
پیوستن و یکی شدن را
لطف حضور شما در جشن این آغاز مایه شادی ما خواهد بود
می‌سراییم با هم شعر شکفتن را در باغی از آرزو
با نوایی از پیوند با آمدن‌تان هم صدای‌مان باشید

ای کاش عشق را زبان سخن بود
آن‌ها زندگی مشترک خود را در فصل پاییز
و فصلی که برای عاشقان بی‌دل است، جشن می‌گیرند
با تشریف‌فرمائی خود سرافرازشان فرمائید

شب … (تاریخ عروسی) عاشقانه‌ترین شب زندگی ماست
با حضورگرم‌تان با ما همراهی کنید

می‌خواهیم مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران ما شما را می‌خواند

عشق بهانه آغاز بود
آغاز قشنگ‌ترین صبحدمان زندگی
عشق بهانه سبز با هم زیستن بود
و اینک وصال…
بارش خوشبختی است بر آشیان عاشق‌ترین دست‌ها
رونق بهاری‌ترین ثانیه‌های زندگی ما باشید

بسم الله النور
تحت لوای عشق الهی
سر تعظیم بر آستان کبریایی‌اش فرو آورده
و در سایه عنایات حضرت، ولی عصر(عج)
و ترنم باران لطف ابا عبدالله الحسین(ع)
در شب میلاد خواهر بزرگوارشان
آغاز اوج گرفتن در مسیر دلدادگی و بندگی را جشن می‌گیریم
و مشتاقانه پذیرای حضور سبزتان هستیم

من عشق را از تو آموختم
و نگاه را و احساس قشنگ عاشق بودن را
و می‌نویسم با دست‌هایی که تاب دوریت را ندارند
و می‌نگرم به دور دست‌ها
با چشمانی که چشم به راهت هستند

قلب من و تو را پیوند جاودانه مهری ست در نهان
پیوند جاودانه ما ناگسسته باد
تا آخرین دم از نفس واپسین ما
این عهد بسته باد

امشب بلندترین شب سال است
و مادست در دست هم
تا اوج خوشبختی می‌رویم
تماشای‌مان کنید …

تو دوست داشتنت را به من بسپار
تا با تار و پود جانم
بهترین تن‌پوش عشق
را برایت ببافم

فرشته مهر لبخند زد و گفت:
وقتی زمین هزار و سیصد و … بار به دور خورشیدب چرخد
و ستاره‌های آسمان … مین ماه سال را آذین ببندند
… مین روز نوبت عاشقی است
در آن روز دو ستاره روشن اقبال به هم پیوند می‌خورند
و جشن بزرگی برپا می‌شود که همه آدم‌های خوب در آن دعوت دارند

خدایا به هر آنکه دوست می‌داری بیاموز که
عشق از زندگی کردن برتر است
و به هر آنکه دوست‌تر می‌داری
بچشان که دوست داشتن از عشق هم برتر است

بیا تا خلوت ستارگان سفر کنیم
با یک ترانه از کوچه‌های عشق گذر کنیم
همگان را از محتوای عشق خبر کنیم
و سحرگاه پیوند را نظر کنیم

با ترنم هستی همراه می‌شویم و پیمان می‌بندیم
که همیشه دوست بداریم، مهر بورزیم، عاشق باشیم
حضور شما خاطره این جشن را جاودانه می‌سازد

بنام پروردگار عشق
دست در دست هم نهاده‌ایم و سفره دوستی را
در دست آرزوها گسترانده‌ایم تا هر خاطره‌ای را به
زیبائی در دل‌ها بیاویزیم
که زندگی تنها یادگاری از محبت‌هاست
شوق فشردن دستان شما برای‌مان انتظاری است شیرین

لانه‌ای ساخته‌اند با گل یاس سفید
در فراسوی بهار ما تو را می‌خوانیم تا به لطف قدمت
این دل کوچک ما گل به دامن بشود
در انتظاریم با گل حضور خود
محفل‌آرای سرور ما باشید